سکوت

جوانی داستانی یود _

پریشان داستان بی سرانجامی _

غم آگین غصه تلخی که از یادش هراسانم _

به غفلت رفت از دستم _

وازین غفلت پشیمانم _

ولی افسوس ،هزار افسوس _

به عمری در رهش آویختم فانوس چشمم را _

نوشته شده در برچسب:جوانی,ساعت توسط یاسین| |


Power By: LoxBlog.Com